رومه همشهری پنج شنبه 9 شهریور 1396 شماره 280
به تازگی كتابی در حوزه ادبیات مهاجرت منتشر شده كه ما را به لنجهای قاچاق انسان در اندونزی و کمپ پناهندگان در جزیره كریسمس ایتالیا میبرد. همان جاهایی كه هرروز خبرهای ناگواری از آنها منتشر میشود. دیدار در كوالالامپور رمانی است كه ما را به مای،اندونزی و جزیرههای دورافتاده این كشورها میبرد. قلمكاری برخلاف رویه مرسوم داستان نویسان امروزی، به جای آنكه زندگی مدرن شهری را دستمایه روایت خود قرار دهد به سراغ موضوع بكر و تازه رفته است. هرچند ادبیات مهاجرت موضوع جدیدی نیست و رضا قاسمی در همنوایی اركستر چوبها، یا فیروزه جزایری دوما در عطر سنبل عطر كاج از مهاجرت و مهاجران گفتند و با استقبال مخاطبان رو به شدند، اما تا به حال نویسندهای مهاجرت به استرالیا و كمپهای پناهندگی جزیره كریسمس را دستمایه رمان قرار نداده بود. همین موضوع باعث شد تا به سراغ ناصر قلمكاری برویم و با او گفتوگویی پیرامون تازهترین كتابش انجام دهیم.
- * خودتان را معرفی كنید و از سابقه نویسندگی خود برایمان بگویید.
ناصر قلمكاری متولد ١٣٥٩ هستم، از سال 1380مینویسم.ابتدا فیلمنامه مینوشتم، سپس خیلی زود عطای فیلمنامه نویسی را به لقایش بخشیدم و به ادبیات روی آوردم.اولین رمانم در سال ١٣٨٣در نشر نگاه با نام گذر از هزارتو» چاپ شد.طی این سالها دو كار دیگر نوشتم كه متأسفانه چاپ نشدند تا اینكه به تازگی دیدار در كوالالامپور» منتشر شد.- * چه شد كه مهاجرت را دستمایه رمان قرار دادید؟
راستش هنگامی كه میخواستم این كار را بنویسم اصلا قرار نبود درباره مهاجرت باشد.همان زمان یك آگهی در یكی از تلویزیونهای دولت استرالیا دیدم كه باعث شد جرقه این رمان در ذهنم زده شود.درجه دار اخموی استرالیایی دراین آگهی كه درباره مهاجرت به این كشور بود، میگفت: استرالیا وطن دوم شما نخواهد شد» و انگار داشت نه به پناهجوها، كه به همه ما تشر میزد. این موضوع باعث شد نسبت به نوشتن این رمان مصمم شوم.در ضمن داستانهایی هم از كسانی كه برای مهاجرت به استرالیا رفته بودند شنیده بودم. بنابراین تصور كردم كه رمان بسترمناسبی برای پرداختن به این موضوع است.البته همه رمان درباره مهاجرت نیست. بیشتر فضای عاشقانه كار مدنظرم بوده كه مهمترین پیرنگ كار است.- * ادبیات مهاجرت سابقه قوی و طولانی در ادبیات جهان دارد. جومپا لاهیری، نویسنده هندی از تم مهاجرت برای روایتهایش استفاده كرد و اتفاقا بسیار هم موفق بود، اما نوشتن درباره مهاجرت راه رفتن بر لبه تیغ است؛ چرا كه منفعت شخصی آدمها گاهی با منعفت ملی در تضاد و تناقض قرار میگیرد. اگر از مهاجرت طرفداری كنید؛ احتمالا به خیانت به منافع ملی و تشویق فرار مغزها متهم میشوید و اگر مهاجرت را امری یكسره مذموم بدانید، طیفی از خوانندگان از شما رویگردان میشوند. شما چگونه با این چالش روبهرو شدید؟
مهاجرت بهخصوص در این سالهای اخیر مسئله مهمی در جامعه ما بوده و حتما دغدغه افراد زیادی هم هست. قطعا آنهایی كه با فكر و تدبیر و بنا به نیاز و ضرورت این راه را انتخاب میكنند، منظورم نیستند. مثلا ببینید این تب كه اگر همهچیز را رها كنی و بروی به آن طرف دنیا و حتی اگر از صفر شروع كنی، همهچیز درست میشود و ره صد ساله را یك شبه میروی، مدتهاست همهگیر شده. نمیگویم همهچیز گل و بلبل است. اتفاقا در این رمان قصدم نشان دادن بیماری فرار از مشكلات و میان بر زدن بوده است. بنابراین این نوع ادبیات را باید جدی گرفت.حالا دلیل و نوع مهاجرت هر چه میخواهد باشد. قطعا جای كار بسیاری هم دارد. چه بسیار قصههای ناشنیده نو كه ناگفته ماندهاند. دردنیای كنونی بهویژه با بالا گرفتن جنگها مهاجران مورد توجه رسانهها و مردم قرار گرفتهاند. دو سال پیش تصویر جسد آن كودك سوری در ساحل دل همه را به درد آورد یا آوارگان لیبیایی كه قایقشان در سواحل ایتالیا غرق شد.این موضوع درد روز است و باید به آن پرداخت.بنابراین هنوزجای كار بسیاری دارد.- * كمی درباره مضمون این رمان بگویید.
همانطور كه اشاره كردم قرار نبود با دختر و پسر داستانم راه بیفتم و مهاجرت آنها را روایت كنم. قرار بود درباره مرد ثروتمندی بنویسم كه درگیر دختر مهاجری میشود و به دردسر میافتد. در نهایت به این شكل درآمد كه به گمانم بهتر هم شده است.- * برای نوشتن این رمان چقدر تحقیق كردید؟
بخشهای زیادی از كتاب حاصل زیست و تجربه شخصی خودم است؛ بهطور مثال سالها بهعنوان تحلیلگر تكنیكال در بورس تهران فعالیت داشتم. تحلیل تكنیكال تحلیلی است كه براساس نمودارهای عرضه و تقاضا و میانگینها انجام میشود. همچنین طی چندین سفری كه به مای و كشورهای آسیای جنوبی شرقی داشتم اطلاعات و تجربههایی بهدست آوردم كه در فضاسازی این داستان بسیار كمكم كرد.كتاب را طی یك سال نوشتم و بهدلیل وقوع حوادث در چند كشور دور، مجبور بودم تحقیقات وسیعی بكنم. البته بخشی از كتاب هم برگرفته از تجربه شخصی خودم است. كتابهای بسیار زیادی خواندم. با افراد زیادی كه تجربههای فراوانی را در این زمینه از سرگذراندهبودند، صحبت كردم.- * عادت كتاب خواندن شما چگونه است؟
بیشتر كتابهای حوزه ادبیات داستانی را مطالعه میكنم. كتابهای حوزه نقد و كتابهای آموزشی هم میخوانم.البته دورههایی هم بوده كه بنا برعلاقهام، رفتهام سراغ تاریخ یا موضوعات دیگر.مطالعه یكی ازعادتهایی است كه از سن پایین به آن میپرداختم. از این بابت خیلی خوشحالم.واقعا مطالعه عیش مدام است و هیچ لذتی با آن برابر نیست. این را مدیون مادرم هستم كه برایم كتابهای زیادی میخرید و میخواند. كارگاه صحافی پدرم جزو بهترین مكانهای دنیا برایم بود. بهطور متوسط روزی دو، سه ساعت مطالعه میكنم. در این زمینه روز و شب برایم مهم نیست؛ فقط سكوت و خلوتی باشد و ذهن آرامی.- * آخرین رمانی كه خواندید چه بوده و اگر ممكن است كتابی به مخاطبان ما پیشنهاد كنید؟
آخرین رمانی كه خواندم نوشته نویسنده خوب آقای قاسم شكری است؛ به نام عروس آب. كار قوی و جذابی است و میتوانم خواندن آن را به دیگران پیشنهاد كنم. نقد زری نعیمی درباره ی رمان دیدار در کوالالامپور
آیین معرفی و جشن امضای کتاب" دیدار در کوالالامپور" در کاشان
بلند پروازی بر فراز دیوارهای کوتاه!
كه ,مهاجرت ,رمان ,هم ,كار ,ادبیات ,این رمان ,را به ,درباره مهاجرت ,در این ,باعث شد
درباره این سایت